روششناسی علمی به مثابه راهی برای بررسی واقعیتها، توصیف، تبیین، پیشبینی و اندازهگیری و در نهایت تغییر و کنترل آنهاست. تاریخچه علم در حوزه علوم انسانی و اجتماعی و به طور خاص روانشناسی در چند دهه گذشته برای رسیدن به اهداف بالا، فراز و نشیبهای فراوانی را پشت سر گذرانده است. زمانی که روانشناسی به عنوان یک رشته علمی پا به عرصه وجود گذاشت یعنی سال 1879، یک مکتب تجربی و آزمایشگاهی را مبنای کار علمی خود قرارداد؛ بنابراین چندان دور از ذهن نبود که چندین دهه با دادههای عینی و روشهای کمی به بررسی پدیدههای روانشناختی بپردازند. افراطگرایی در روشهای عینی و کمی کردن پدیدههای روانشناختی براساس دیدگاه اثباتگرایی که به رابطه مستقیم بین پدیدهها و ادراک و شناخت تأکید دارد باعث شکلگیری رویکردی دیگر در روانشناسی علمی گردید که مفروضه آن توجه به معنای پدیدههاست، نه خود پدیدهها؛ یعنی پژوهشگر علاقهمند است بداند که مردم چگونه دنیا را ادراک میکنند و چگونه رویدادهای اطرافشان را تجربه میکنند. این شیوه نگاه کردن به پدیدههای روانشناختی باعث شکلگیری روششناسی جدیدی در روانشناسی گردید که به روششناسی کیفی مرسوم شده است.